امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

H

eɪtʃ eɪtʃ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    hs

توضیحات

همچنین در حالت جمع می‌توان از H's یا h's به‌جای Hs استفاده کرد.

H در معنای دوم مخفف لغت homo است.

h در معنای سوم مخفف لغت hour است.

h در معنای چهارم مخفف لغت height است.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable uncountable
H (هشتمین حرف الفبای انگلیسی)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- He wrote a large H on the paper.
- او H بزرگی را روی کاغذ نوشت.
- The word "hat" begins with the letter H.
- کلمه "hat" با حرف H شروع می‌شود.
abbreviation noun countable
زیست‌شناسی (سرده) انسان link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی زیست‌شناسی

مشاهده
- H behavior varies significantly across different environments.
- رفتار انسان در محیط‌های مختلف به‌طور قابل توجهی متفاوت است.
- Researchers are studying H diversity in ancient populations.
- محققان درحال مطالعه‌ی تنوع انسان در جمعیت‌های باستانی هستند.
abbreviation noun countable
تقویم (h) ساعت
- The flight duration is 12 hs.
- مدت‌زمان پرواز ۱۲ ساعت است.
- The meeting will start at 14:00 h.
- جلسه در ساعت ۱۴ بعدازظهر آغاز می‌شود.
abbreviation noun
ریاضی فیزیک (h) ارتفاع، بلندی، بلندا، فرازا
- The table's h is 30 inches.
- ارتفاع این میز ۳۰ اینچ است.
- She measured the h of the box.
- او بلندای جعبه را اندازه‌گیری کرد.
symbol uncountable
شیمی عنصر شیمیایی (H) هیدروژن، عنصر هیدروژن، گاز هیدروژن (نماد شیمیایی عنصر Hydrogen) link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی شیمی

مشاهده
- H is the lightest element on the periodic table.
- هیدروژن سبک‌ترین عنصر جدول تناوبی است.
- In water, two H atoms bond with one O atom.
- در آب، دو اتم هیدروژن با یک اتم اکسیژن پیوند دارند.
symbol
زیست‌شناسی شیمی هیستیدین (یکی از ۲۰ اسید آمینه‌ی اصلی در ساخت پروتئین‌ها که در بدن انسان و دیگر موجودات زنده نقشی حیاتی ایفا می‌کند) (نماد histidine)
- H plays a crucial role in protein synthesis.
- هیستیدین در سنتز پروتئین نقش مهمی ایفا می‌کند.
- In biochemistry, H is essential for pH regulation.
- در بیوشیمی، هیستیدین برای تنظیم پی‌اچ ضروری است.
symbol
فیزیک (h) ثابت پلانک (یکی از بنیادی‌ترین ثابت‌های فیزیک کوانتومی که نشانگر مقیاس انرژی و طول موج است و در تبیین رفتار ذرات زیراتمی نقشی کلیدی ایفا می‌کند) (نماد Planck's constant)
- In quantum mechanics, Planck's constant is denoted by the symbol "h".
- در مکانیک کوانتومی، ثابت پلانک با نماد "h" نشان داده می‌شود.
- The "h" plays a crucial role in the quantization of energy levels.
- ثابت پلانک در کوانتیزاسیون سطوح انرژی نقش مهمی ایفا می‌کند.
symbol
شیمی فیزیک آنتالپی، اندرتافت، درون‌گرمی (مقدار کل محتوای انرژی سامانه در فشار و دمای ثابت) (نماد enthalpy)
- Enthalpy (H) is crucial for understanding heat transfer.
- آنتالپی (H) برای درک انتقال حرارت بسیار مهم است.
- In thermodynamics, we often calculate H for various processes.
- در ترمودینامیک، ما اغلب آنتالپی را برای فرایندهای مختلفی محاسبه می‌کنیم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد H

  1. A unit of inductance in which an induced electromotive force of one volt is produced when the current is varied at the rate of one ampere per second
    Synonyms:
    hydrogen henry atomic number 1
  1. noun (thermodynamics) a thermodynamic quantity equal to the internal energy of a system plus the product of its volume and pressure
    Synonyms:
    heat content total heat enthalpy
  1. noun The 8th letter of the Roman alphabet
    Synonyms:
    h
  1. noun The constant of proportionality relating the energy of a photon to its frequency; approximately 6.626 x 10^-34 joule-second
    Synonyms:
    Planck's constant

ارجاع به لغت H

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «H» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ بهمن ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/h

لغات نزدیک H

پیشنهاد بهبود معانی