معنی half-staff به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˈhæfˌstæf ˈhæfˌstæf ˌhɑːfˈstɑːf

توضیحات

در انگلیسی بریتانیایی به جای half-staff از half-mast استفاده می‌شود.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adverb noun verb - transitive uncountable

انگلیسی آمریکایی نیم‌افراشتگی (پرچم)، نیم‌افراشتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- The flag was flown at half-staff to honor the fallen soldiers.

- پرچم به احترام سربازان کشته‌شده نیمه‌افراشته شد.

- The governor ordered all flags in the state to be flown at half-staff after a tragic event.

- فرماندار دستور داد تمام پرچم‌های ایالت پس از حادثه‌ی غم‌انگیز نیمه‌افراشته شود.

adjective

انگلیسی آمریکایی نیمه‌افراشته (پرجم)

- the half-staff position

- وضعیت نیمه‌افراشته

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت half-staff

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «half-staff» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/half-staff

لغات نزدیک half-staff

- half-moon
- half-sole
- half-staff
- half-timbered
- half-truth

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی