امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Hamper

ˈhæmpər ˈhæmpə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive
مانع شدن، از چیزی باز داشتن، مختل کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- Backache hampered his movements.
- کمردرد حرکت کردن او را مختل کرد.
- She is not hampered by criticism.
- انتقاد مانعش نمی‌شود.
noun countable
سبد (حصیری معمولاً بزرگ و دردار)
- The picnic hamper was filled with delicious sandwiches.
- سبد پیک‌نیک پر از ساندویچ‌های خوشمزه بود.
- The delivery arrived in a large hamper, filled with gourmet treats and goodies.
- مسئول تحویل با یک سبد بزرگ پر از خوراکی‌های لذیذ و چیزهای خوب رسید.
noun countable
انگلیسی بریتانیایی سبد کادویی خوراکی
- The hamper was overflowing with delicious treats like chocolates, cookies, and gourmet coffee.
- سبد کادویی خوراکی پر از خوراکی‌های خوشمزه مانند شکلات، کلوچه و قهوه‌ی لذیذ بود.
- We received a luxurious hamper from our friends, complete with fine wines and artisanal cheeses.
- از دوستانمان سبد کادویی خوراکی مجللی از شراب‌های خوب و پنیرهای دست‌ساز دریافت کردیم.
noun countable
انگلیسی آمریکایی سبد لباس چرک
- She placed the dirty clothes into the hamper.
- لباس‌های کثیف را داخل سبد لباس چرک گذاشت.
- The hamper smelled of dirty socks and gym clothes.
- سبد لباس چرک بوی جوراب‌های کثیف و لباس‌های ورزشی می‌داد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد hamper

  1. noun basket for storage
    Synonyms: bassinet, carton, crate, creel, laundry basket, pannier
  2. verb impede, restrict
    Synonyms: baffle, balk, bar, bind, block, check, clog, cramp, cramp one’s style, cumber, curb, drag one’s feet, embarrass, encumber, entangle, fetter, foil, frustrate, get in the way, hamstring, handicap, hang up, hinder, hobble, hog-tie, hold up, inconvenience, inhibit, interfere with, leash, obstruct, prevent, restrain, retard, shackle, slow down, stymie, thwart, tie, tie one’s hands, tie up, trammel
    Antonyms: aid, allow, assist, encourage, expedite, help, permit, promote

ارجاع به لغت hamper

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hamper» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hamper

لغات نزدیک hamper

پیشنهاد بهبود معانی