امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Hamster

ˈhæmstər ˈhæmstə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    hamsters

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
جانورشناسی همستر، کیسه‌دهان (جونده‌ای از نوع کیسه‌گونه که به زیرخانواده‌ی موش‌ها تعلق دارند)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- The hamster cage needed to be cleaned out regularly.
- قفس همستر باید به‌طور مرتب تمیز شود.
- The hamster escaped from its cage and hid behind the couch.
- کیسه‌دهان از قفس فرار کرد و پشت کاناپه پنهان شد.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت hamster

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hamster» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hamster

لغات نزدیک hamster

پیشنهاد بهبود معانی