امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Hang Out

American: ˈhæŋˈaʊt British: hæŋaʊt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

phrasal verb
وقت گذراندن، بیرون از خانه گشتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- Come and hang out with us tonight.
- بیا و امشب با ما وقت بگذران.
phrasal verb
آویختن
- Hang the wet things out to dry.
- چیزای خیسو آویزان کنید تا خشک شود.
phrasal verb
آویزان و نمایان بودن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد hang out

  1. phrasal verb associate with; be residing in
    Synonyms: abide, affect, dally, frequent, get along with, haunt, have relations with, linger, live, loiter, reside, resort, roam, spend time, stand around, swell, tarry, waste time
    Antonyms: condemn
  2. phrasal verb Be unyielding; to hold out

ارجاع به لغت hang out

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hang out» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hang out

لغات نزدیک hang out

پیشنهاد بهبود معانی