گذشتهی ساده:
happenedشکل سوم:
happenedسومشخص مفرد:
happensوجه وصفی حال:
happeningتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
اتفاقی ملاقات کردن یا پیدا کردن
قسمت (کسی) بودن، به سر کسی آمدن، (برای کسی) رخ دادن، اتفاقی بودن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «happen» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/happen