امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Harridan

ˈhærɪdn ˈhærɪdn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
پیرزن زشت، فاحشه ازکارافتاده، زن شریر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد harridan

  1. noun
    Synonyms: crone, hag, nagger, shrew, strumpet, virago, vixen, woman

ارجاع به لغت harridan

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «harridan» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/harridan

لغات نزدیک harridan

پیشنهاد بهبود معانی