امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Harrowing

ˈheroʊɪŋ ˈhærəʊɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
بسیار ناراحت‌کننده، دردناک، دلخراش

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- Surviving a harrowing experience can leave lasting emotional scars.
- زنده ماندن از یک تجربه‌ی دلخراش می‌تواند زخم‌های عاطفی ماندگاری بر جای بگذارد.
- The harrowing news of the accident left everyone speechless.
- خبر بسیار ناراحت‌کننده‌ی این تصادف همگان را لال کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد harrowing

  1. adjective dangerous, frightening
    Synonyms: agonizing, alarming, chilling, distressing, disturbing, excruciating, heartbreaking, heart-rending, nerve-racking, painful, racking, soaring, tearing, terrifying, tormenting, torturing, torturous, traumatic
    Antonyms: calming, pleasant, pleasing, unfrightening

لغات هم‌خانواده harrowing

ارجاع به لغت harrowing

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «harrowing» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/harrowing

لغات نزدیک harrowing

پیشنهاد بهبود معانی