امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Harum-scarum

    ˌheərəmˈskeərəm ˌheərəmˈskeərəm
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    adjective
    بی‌ملاحظه، بی‌قید، لاابالی، بی‌پروا، وظیفه‌نشناس، غیرمسئول

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    - The harum-scarum teenager was constantly getting into fights and causing trouble at school.
    - نوجوان بی‌قید مدام دعوا می‌کرد و در مدرسه مشکل ایجاد می‌کرد.
    - the harum-scarum driver
    - راننده‌ی بی‌ملاحظه
    adverb
    با بی‌ملاحظگی، از روی بی‌ملاحظگی، از روی بی‌پروایی، با بی‌پروایی، غیرمسئولانه، وظیفه‌نشناسانه (رفتار و غیره)
    - The child ran harum-scarum.
    - بچه با بی‌ملاحظگی دوید.
    - She jumped harum-scarum into the pool without checking the water depth first.
    - او بدون این که ابتدا عمق آب را بررسی‌ کند، با بی‌پروایی به داخل استخر پرید.
    noun
    آدم بی‌پروا، آدم بی‌ملاحظه، آدم بی‌قید، آدم لاابالی
    - You're a stupid harum-scarum!
    - تو یه آدم لاابالی احمقی!
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد harum-scarum

    1. adjective reckless
      Synonyms: carefree, careless, daring, disorderly, erratic, flighty, foolhardy, giddy, haphazard, hasty, imprudent, irresponsible, light-minded, negligent, rash, regardless, romping, scatty, thoughtless, wild

    ارجاع به لغت harum-scarum

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «harum-scarum» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/harum-scarum

    لغات نزدیک harum-scarum

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند