امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Harvesting

ˈhɑːrvəstɪŋ ˈhɑːvɪstɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    harvested
  • شکل سوم:

    harvested
  • سوم‌شخص مفرد:

    harvests

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable
(محصول) برداشت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- timber harvesting
- برداشت چوب
- When maize cultivation was introduced it was probably the females who did the growing and harvesting of the crops.
- هنگامی‌که کشت ذرت معرفی شد، احتمالاً این زنان بودند که کشت و برداشت محصولات را انجام می‌دادند.
noun uncountable
پزشکی برداشت، جمع‌آوری
- There is a lot of controversy surrounding the harvesting of stem cells.
- بحث‌های زیادی پیرامون برداشت سلول‌های بنیادی وجود دارد.
- Large-scale harvesting of eggs from women can be medically risky.
- برداشت زیاد تخمک از زنان می‌تواند از نظر پزشکی مخاطره‌آمیز باشد.
noun uncountable
(اطلاعات) جمع‌آوری
- The company has been accused of unauthorised data harvesting from social media accounts.
- این شرکت به جمع‌آوری غیرمجاز داده‌ها از حساب‌های رسانه‌های اجتماعی متهم شده است.
- the harvesting of user information
- جمع‌آوری اطلاعات کاربران
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد harvesting

  1. noun gathering
    Synonyms: collecting, reaping, collection, accumulation, harvest

ارجاع به لغت harvesting

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «harvesting» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/harvesting

لغات نزدیک harvesting

پیشنهاد بهبود معانی