امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Haughty

    ˈhɑːt̬i ˈhɔːti
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adjective
    مغرور، باددرسر، متکبر، والا
    - The haughty aristocrats who didn't even return the peasants' greetings.
    - اشرافی‌های پرنخوت که جواب سلام رعایا را هم نمی‌دادند.
    - Victory had made the officers haughty.
    - پیروزی افسران را غره کرده بود.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد haughty

    1. adjective arrogant
      Synonyms: assuming, cavalier, conceited, contemptuous, detached, disdainful, distant, egotistic, egotistical, high, high and mighty, hoity-toity, imperious, indifferent, lofty, on high horse, overbearing, overweening, proud, reserved, scornful, sniffy, snobbish, snooty, snotty, stuck-up, supercilious, superior, uppity
      Antonyms: humble, meek, shy, timid

    ارجاع به لغت haughty

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «haughty» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/haughty

    لغات نزدیک haughty

    پیشنهاد بهبود معانی