امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Haunting

ˈhɑːnt̬ɪŋ ˈhɔːntɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    haunted
  • شکل سوم:

    haunted
  • سوم‌شخص مفرد:

    haunts

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
(آنچه که مکرراً به ذهن خطور کند) فراموش‌نشدنی، بازآیند

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- the haunting poetry of Khayyam
- شعر فراموش‌نشدنی خیام
- the haunting memory of a hungry child's innocent eyes
- خاطره‌ی مکرر چشمان معصوم کودک گرسنه
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد haunting

  1. adjective unforgettable
    Synonyms: eerie, memorable, nagging, nostalgic, obsessive, ongoing, persistent, recurrent, repeated, spooky

ارجاع به لغت haunting

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «haunting» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/haunting

لغات نزدیک haunting

پیشنهاد بهبود معانی