معنی headgear به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˈhedɡɪr ˈhedɡɪə

معنی‌ها

noun

(آنچه که سر را می‌پوشاند یا مصون می‌کند ) کلاه، خود، باشام، سرپوش، سرجامه، روسری، چارقد، لچک، مقنعه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

noun

(تسمه و لگام و دیگر ابزاری که بر سر اسب قرار می‌دهند) کلگی، سرافزار

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد headgear

noun Clothing for the head

Synonyms: headdress

ارجاع به لغت headgear

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «headgear» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/headgear

لغات نزدیک headgear

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند