امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Headmost

American: ˈhedˌmoʊst British: ˈhedməʊst
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
جلویی، اولین (ردیف)، جلوترین، مقدم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد headmost

  1. adjective
    Synonyms: initial, outstanding, main

ارجاع به لغت headmost

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «headmost» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/headmost

لغات نزدیک headmost

پیشنهاد بهبود معانی