امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Heard

hɜrd hɜːd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

A1
گذشته‌ی ساده و شکل سوم فعل hear

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- I couldn't hear anything else.
- هیچ چیز دیگری نمی‌شنیدم.
- I heard a strange noise.
- صدای عجیبی شنیدم.
- They heard a beautiful melody.
- ملودی زیبایی را شنیدند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد heard

  1. verb Examine or hear (evidence or a case) by judicial process
    Synonyms: tried
  2. verb Listen and pay attention
    Synonyms: listened, discovered, learnt, ascertained, considered, permitted, caught, understood, received, perceived, gathered, found, participated, obeyed, eavesdropped, seen, descried, hearkened, harkened, felt, determined, detected, overheard, attended
    Antonyms: ignored
  3. verb To perceive by ear
    Synonyms: harked, hearkened, listened, apprehended, caught, descried, detected, heeded, eavesdropped, overheard, attended
  4. adjective
    Synonyms: perceived, listened to, witnessed, made-out, noted, made clear

ارجاع به لغت heard

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «heard» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/heard

لغات نزدیک heard

پیشنهاد بهبود معانی