امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Heather

    ˈheðər ˈheðə ˈheðə
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      heathers

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable uncountable
    گیاه‌شناسی خلنگ، علف جاروب، کالونا، هدر معمولی
    لیست واژگان گیاه شناسی به انگلیسی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام
    - Heather is a type of flowering plant that grows in the mountains.
    - خلنگ نوعی گیاه گل‌دار است که در کوهستان می‌روید.
    - Heather's beautiful purple blooms added a pop of color to the garden.
    - شکوفه‌های زیبای بنفش کالونا، رنگی به باغ اضافه کرد.
    adjective
    مربوط یا شبیه به هدر معمولی
    - The garden was filled with heather-like blossoms that added a touch of wild beauty.
    - باغ پر از شکوفه‌های هدرمانند بود که زیبایی دیوانه‌واری را به آن اضافه می‌کرد.
    - Her perfume had a heather fragrance that reminded him of their countryside walks.
    - عطر او رایحه‌ی هدر داشت که او را یاد پیاده‌روی در حومه‌ی شهر می‌انداخت.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد heather

    1. noun Common Old World heath represented by many varieties; low evergreen grown widely in the northern hemisphere
      Synonyms: ling, Scots heather, broom, Calluna vulgaris
    2. noun Interwoven yarns of mixed colors producing muted greyish shades with flecks of color
      Synonyms: heather-mixture

    ارجاع به لغت heather

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «heather» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/heather

    لغات نزدیک heather

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند