امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Heel-and-toe

    hil-ən-toʊ hiːl-ənd-təʊ
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adjective
    پنجه و پاشنه (مربوط به نوعی گام برداشتن که در آن پاشنه‌ی پا پیش از برداشتن پنجه از روی زمین به زمین می‌رسد)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    - The heel-and-toe technique is often used in motorsports to achieve smooth downshifts.
    - بالرین حرکات پنجه و پاشنه را به‌زیبایی اجرا کرد و قدرت و دقت خود را روی صحنه به نمایش گذاشت.
    - The fitness instructor taught the class a challenging heel-and-toe exercise.
    - مربی فیتنس تمرین چالش‌برانگیز پنجه و پاشنه را به کلاس آموزش داد.
    پیشنهاد بهبود معانی

    ارجاع به لغت heel-and-toe

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «heel-and-toe» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/heel-and-toe

    لغات نزدیک heel-and-toe

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی