امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Heifer

ˈhefər ˈhefə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
جانورشناسی تلیسه (گاو ماده‌ای که هنوز نزاییده است.)، گوساله‌ی ماده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- They decided to sell the heifer at the county fair.
- آن‌ها تصمیم گرفتند تلیسه را در بازار شهرستان بفروشند.
- The farmer raised a heifer in the lush green pasture.
- کشاورز در مرتع سرسبز، گوساله‌ی ماده پرورش داد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد heifer

  1. noun A young cow
    Synonyms: yearling, springer, stirk (British)
  2. noun A girl
    Synonyms: maid, lass, young thing, filly

ارجاع به لغت heifer

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «heifer» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/heifer

لغات نزدیک heifer

پیشنهاد بهبود معانی