امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Heighten

ˈhaɪtn ˈhaɪtn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    heightened
  • شکل سوم:

    heightened
  • سوم‌شخص مفرد:

    heightens
  • وجه وصفی حال:

    heightening

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb C1
بلند کردن، بلندتر کردن، بالا بردن، زیاد کردن، شدید کردن، بسط دادن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- The building has been heightened by the addition of another storey.
- ساختمان با افزوده شدن یک طبقه‌ی دیگر بلندتر شده است.
- He was heightening his speed.
- او سرعت خود را بیشتر می‌کرد.
- heightening the citizen's awareness
- بالا بردن (سطح) آگاهی شهروندان
- His speech heightened my admiration for him.
- نطق او تحسین مرا نسبت به وی بیشتر کرد.
- Happiness heightened the ruddiness of her cheeks.
- خوشحالی سرخی گونه‌های او را بیشتر کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد heighten

  1. verb intensify
    Synonyms: add to, amplify, augment, boost, build up, elevate, enhance, enlarge, exalt, extend, improve, increase, lift, magnify, make higher, raise, send up, strengthen

لغات هم‌خانواده heighten

ارجاع به لغت heighten

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «heighten» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/heighten

لغات نزدیک heighten

پیشنهاد بهبود معانی