امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Heller

    ˈhelər ˈhelə
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها

    noun
    (آمریکا - عامیانه) آدم شر، آدم شر به پاکن، آدم جنجال‌آفرین

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
    noun plural
    (در اصل) هلر (سکه‌ی مسی آلمانی یا اتریشی)
    noun plural
    رجوع شود به: haler
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد heller

    1. noun 100 halers equal 1 koruna in Czech Republic
      Synonyms: haler
    2. noun A rowdy or mischievous person (usually a young man)
      Synonyms: hellion, devil
    3. noun United States novelist whose best known work was a black comedy inspired by his experiences in the Air Force during World War II (1923-1999)
      Synonyms: joseph heller

    ارجاع به لغت heller

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «heller» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/heller

    لغات نزدیک heller

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند