امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Hello

    heˈloʊ heˈləʊ
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable A1
    سلام، هلو، الو، هی (عبارت یا حرکتی که برای احوال‌پرسی یا پاسخ دادن به تلفن استفاده می‌شود)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
    - Hello, is Mr. Khezry home?
    - الو، آقای خضری منزل تشریف دارند؟
    - Nobody answered his hello.
    - هیچ‌کس سلام او را جواب نداد.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد hello

    1. interjection how do you do
      Synonyms: greetings, welcome, how are you, good morning, good day, bonjour, buenos dias, buenas noches, shalom, hey, hi, howdy, howdy-do, hi-ya, what's up, what's happening, how goes it
      Antonyms: goodbye, au revoir, adios

    ارجاع به لغت hello

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «hello» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hello

    لغات نزدیک hello

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی