امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Hemal

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
خونی، وابسته به خون و رگ‌ها، احشایی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد hemal

  1. adjective Relating to the blood vessels or blood
    Synonyms: haemal, hematal, haematal

ارجاع به لغت hemal

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hemal» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hemal

لغات نزدیک hemal

پیشنهاد بهبود معانی