امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Highborn

ˈhaɪbɔːrn ˈhaɪbɔːn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
اصیل، نیک‌نژاد، خوص اصل، پاک‌زاد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد highborn

  1. adjective Of high birth or social position
    Synonyms: aristocratic, blue-blooded, elite, highbred, noble, patrician, thoroughbred, upper class, wellborn, upper crust
  2. adjective Possessing an exalted mind and character
    Synonyms: lordly
  3. adjective Belonging to the peerage
    Synonyms: coroneted, titled

ارجاع به لغت highborn

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «highborn» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/highborn

لغات نزدیک highborn

پیشنهاد بهبود معانی