امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Hit A Home Run

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

idiom
انگلیسی آمریکایی بسیار موفق عمل کردن، گل کاشتن، ترکاندن، موفقیت‌آمیز بودن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- After weeks of hard work, her presentation really hit a home run with the investors.
- پس‌از هفته‌ها کار سخت، ارائه‌ی او در نظر سرمایه‌گذاران واقعاً موفقیت‌آمیز بود.
- The new marketing campaign hit a home run, boosting sales beyond expectations.
- کمپین بازاریابی جدید بسیار موفق عمل کرد و فروش را فراتر از انتظارات افزایش داد.
- The chef's latest dish hit a home run, receiving rave reviews from food critics.
- جدیدترین غذای این سرآشپز ترکاند و نقدهای تحسین‌برانگیزی را از منتقدان غذا دریافت کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد hit a home run

  1. idiom to do something that is very successful; to achieve a great success or make a significant accomplishment

ارجاع به لغت hit a home run

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hit a home run» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hit-a-home-run

لغات نزدیک hit a home run

پیشنهاد بهبود معانی