Hit The Ceiling
آخرین به‌روزرسانی:
معنی
مترادف و متضاد hit the ceiling
-
verb get very angrySynonyms: blow a gasket, flip out, fly off the handle, hit the roof, lose one's cool, lose one's temper, wig out
ارجاع به لغت hit the ceiling
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «hit the ceiling» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hit-the-ceiling
لغات نزدیک hit the ceiling
- - hit the brick
- - hit the buffers
- - hit the ceiling
- - hit the deck
- - hit the dirt