امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Holster

    ˈhoʊlstər ˈhəʊlstə
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • گذشته‌ی ساده:

      holstered

    • شکل سوم:

      holstered

    • سوم‌شخص مفرد:

      holsters

    • وجه وصفی حال:

      holstering

    • شکل جمع:

      holsters

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable
    جلد چرمی، غلاف (سلاح)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    - She slid the pistol into her holster.
    - او تپانچه را داخل جلد چرمی‌اش گذاشت.
    - The cowboy quickly drew his gun from its holster.
    - گاوچران به‌سرعت تفنگش را از غلاف آن بیرون آورد.
    پیشنهاد بهبود معانی

    ارجاع به لغت holster

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «holster» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/holster

    لغات نزدیک holster

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی