امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Honorary

ˈɑːnəreri ˈɒnrəri
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
افتخاری، مجانی، درجه افتخاری
- an honorary doctorate degree
- درجه‌ی دکترای افتخاری
- the honorary chairman of the club
- رئیس افتخاری باشگاه
- an honorary secretary
- منشی افتخاری
- He belongs to two honorary student societies.
- او عضو دو انجمن ویژه‌ی دانشجویان ممتاز است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد honorary

  1. adjective honorific
    Synonyms: celebratory, congratulatory, titular

ارجاع به لغت honorary

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «honorary» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/honorary

لغات نزدیک honorary

پیشنهاد بهبود معانی