معنی hoo به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

huː huː

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

هوو، هی، آهای (املای قدیمی لغت ho)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- Hoo! Look at that beautiful sunset!

- هوو! به اون غروب زیبا نگاه کن!

- Hoo! The circus is coming to town!

- هی! سیرک داره به شهر می‌آد!

کی، چه کسی (املای لغت who در برخی گویش‌ها)

- Hoo is coming to the party tonight?

- کی امشب می‌آد مهمونی؟

- Hoo is the best candidate for the job?

- بهترین نامزد برای این شغل چه کسی است؟

چطور (شکل اسکاتلندی لغت how و املای دیگر همین لغت)

- Hoo are ye?

- حالت چطوره؟

- Hoo's the weather today?

- هوا امروز چطور است؟

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت hoo

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «hoo» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hoo

لغات نزدیک hoo

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی