امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Hooker

ˈhʊkər ˈhʊkə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    hookers

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable informal
فاحشه، روسپی، جنده، بدکاره، قحبه، کارگر جنسی
- The detective had been tracking the notorious hooker for weeks.
- کارآگاه هفته‌ها فاحشه‌ی بدنام را تعقیب کرده بود.
- Hookers often face dangerous situations and exploitation in their line of work.
- کارگران جنسی اغلب در مسیر کاری خود با موقعیت‌های خطرناک و سوءاستفاده مواجه می‌شوند.
noun countable
هوکر (بازیکن راگبی)
- The hooker made a crucial play by stealing the ball.
- هوکر با گرفتن توپ، بازی حساسی انجام داد.
- The hooker's quick reflexes allowed him to snag the ball with his foot.
- واکنش‌های سریع هوکر به او اجازه داد تا توپ را با پا بگیرد.
noun countable
قدیمی شات (نوشیدنی الکلی)
- The bartender served him a hooker of beer in a chilled glass.
- متصدی بار در یک لیوان سرد یک شات آبجو برای او ریخت.
- Pour yourself a hooker of whiskey to unwind after a long day.
- برای خودتان یک شات ویسکی بریزید تا بعداز یک روز طولانی آرام شوید.
noun countable
قایق ماهیگیری، قایقی که با قلاب ماهی می‌گیرد، قایق قلاب‌انداز
- Fishermen relied on the sturdy hooker to navigate the rough waters off the Irish coast.
- ماهیگیران برای حرکت در آب‌های خروشان سواحل ایرلند به قایق ماهیگیری محکم متکی بودند.
- The hooker set out from the harbor at dawn.
- قایق ماهیگیری در سحرگاه از بندر به راه افتاد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد hooker

  1. noun prostitute
    Synonyms: bawd, call girl, concubine, courtesan, fallen woman, floozy, harlot, hustler, lady of the evening, moll, nymphomaniac, painted, pro, streetwalker, strumpet, whore, woman of the streets, working girl

ارجاع به لغت hooker

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hooker» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hooker

لغات نزدیک hooker

پیشنهاد بهبود معانی