امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Hostess

ˈhoʊstɪs ˈhəʊstɪs ˈhəʊstɪs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun
زن میزبان، زن مهمان‌دار، بانوی صاحبخانه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- Homa is a kind hostess.
- هما میزبان مهربانی است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد hostess

  1. noun a woman who hosts visitors
    Synonyms: lady of the house, mistress of the household, toastmistress, host, mistress of ceremonies, M.C. emcee

ارجاع به لغت hostess

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hostess» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hostess

لغات نزدیک hostess

پیشنهاد بهبود معانی