امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Hot Seat

American: ˈhɑːtˈsiːt British: hɒtsiːt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun phrase
صندلی برقی، صندلی الکتریکی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد hot seat

  1. noun painful or difficult situation
    Synonyms: hot spot, powder keg, spot, sticky wicket

ارجاع به لغت hot seat

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hot seat» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hot seat

لغات نزدیک hot seat

پیشنهاد بهبود معانی