ترجمه و بهبود متون فارسی و انگلیسی با استفاده از هوش مصنوعی (AI)

Hurrying

آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    hurried
  • شکل سوم:

    hurried
  • سوم شخص مفرد:

    hurries

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective A2
    شتاب‌زده، پرجنب‌وجوش
    • - a hurrying pedestrian
    • - عابرپیاده‌ی شتاب‌زده
    • - the hurrying crowds
    • - جمعیت پرجنب‌وجوش
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد hurrying

  1. adjective bustling
    Synonyms: scurrying, darting, hastening, speeding, running, rushing, dashing, flying, expediting, propelling, racing
    Antonyms: creeping, crawling

ارجاع به لغت hurrying

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hurrying» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ تیر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hurrying

لغات نزدیک hurrying

پیشنهاد بهبود معانی