ترجمه و بهبود متون فارسی و انگلیسی با استفاده از هوش مصنوعی (AI)

Hushed

hʌʃt hʌʃt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective
    بسیار ساکت، آرام
    • - Nature seemed hushed before the hustle and bustle of city life commenced.
    • - طبیعت پیش از شروع شلوغی‌پلوغی زندگی شهری بسیار ساکت به نظر می‌رسید.
    • - The secret meeting was conducted in a small, hushed room.
    • - جلسه‌ی محرمانه در یک اتاق کوچک و آرام برگزار شد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد hushed

  1. adjective having a calm and still silence
    Synonyms: muted, calm

ارجاع به لغت hushed

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hushed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ تیر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hushed

لغات نزدیک hushed

پیشنهاد بهبود معانی