امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Hyphenate

    ˈhaɪfəneɪt ˈhaɪfəneɪt
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • گذشته‌ی ساده:

      hyphenated

    • شکل سوم:

      hyphenated

    • سوم‌شخص مفرد:

      hyphenates

    • وجه وصفی حال:

      hyphenating

    معنی و نمونه‌جمله

    verb - transitive
    با خط پیوند چسبانیدن، با خط پیوند نوشتن، به‌وسیله‌ی خط‌دارای فاصله کردن (کلمات)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
    - "German-American" is a hyphenated word.
    - «آلمانی ـ امریکایی» واژه‌ی فاصله‌دار است.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد hyphenate

    1. verb Divide or connect with a hyphen
      Synonyms: hyphen

    ارجاع به لغت hyphenate

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «hyphenate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hyphenate

    لغات نزدیک hyphenate

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی