امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Hypothetical

ˌhaɪpəˈθetɪkl ˌhaɪpəˈθetɪkl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    hypotheticals
  • صفت تفضیلی:

    more hypothetical
  • صفت عالی:

    most hypothetical

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
فرضی، حدسی، گمانی، ساختگی، خیالی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- a hypothetical question
- پرسش فرضی
- a hypothetical mind
- یک ذهن خیالی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد hypothetical

  1. adjective guessed, assumed
    Synonyms: academic, assumptive, casual, concocted, conditional, conjecturable, conjectural, contestable, contingent, debatable, disputable, doubtful, equivocal, imaginary, imagined, indefinite, indeterminate, postulated, presumptive, presupposed, pretending, problematic, provisory, putative, questionable, refutable, speculative, stochastic, supposed, suppositional, suppositious, suspect, theoretic, theoretical, uncertain, unconfirmed, vague
    Antonyms: calculated, confirmed, factual, measured, proved, proven, real, reliable, truthful

لغات هم‌خانواده hypothetical

ارجاع به لغت hypothetical

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hypothetical» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hypothetical

لغات نزدیک hypothetical

پیشنهاد بهبود معانی