معنی hysteria به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

hɪˈstɪriə hɪˈstɪəriə

معنی و نمونه‌جمله

noun uncountable

پزشکی تشنج، حمله، غش یا بیهوشی و حمله در زنان، هیجان زیاد، هیستری، حمله عصبی

لغات و اصطلاحات پزشکی در انگلیسی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- mass hysteria

- برانگیختگی همگانی

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد hysteria

noun state of extreme upset

Synonyms: agitation, delirium, excitement, feverishness, frenzy, hysterics, madness, mirth, nervousness, panic, unreason

Antonyms: calm, control, sereneness

ارجاع به لغت hysteria

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «hysteria» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hysteria

لغات نزدیک hysteria

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی