معنی identikit به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

aɪˈdentɪˌkɪt aɪˈdentɪˌkɪt aɪˈdentɪˌkɪt

معنی‌ها

adjective

(نام بازرگانی) چهره‌نگاشت، شناساساز (تصویر انواع بینی‌ها و چشم‌ها و غیره که برای شناسایی بزهکار یا راهنمایی شهود و توصیف آنان روی هم سوار می‌کنند و قیافه‌ی تقریبی بزهکار را آشکار می‌سازند)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

adjective

(نام بازرگانی) شناسا سازانه، وابسته به این روش شناسایی

adjective

(نام بازرگانی) سرهم بندی شده، جورواجور

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد identikit

noun A likeness of a person's face constructed from descriptions given to police; uses a set of transparencies of various facial features that can be combined to build up a picture of the person sought

Synonyms: Identikit picture

ارجاع به لغت identikit

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «identikit» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/identikit

لغات نزدیک identikit

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی