امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Ill-mannered

ɪlˈmænəd ɪlˈmænəd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
بدرفتار، بی‌ادب، بی‌تربیت، بی‌نزاکت (شخص)، زشت، بی‌ادبانه (رفتار)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- The ill-mannered guest criticized the host's cooking.
- مهمان بی‌ادب از آشپزی میزبان انتقاد کرد.
- The ill-mannered child constantly interrupted the teacher during class.
- کودک بی‌تربیت سر کلاس مدام حرف معلم را قطع می‌کرد.
- The ill-mannered behavior of the child at the restaurant caused a disturbance for the other patrons.
- رفتار بی‌ادبانه‌ی کودک در رستوران باعث ایجاد مزاحمت برای سایر مشتریان شد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ill-mannered

  1. adjective badly behaved
    Synonyms: bad-mannered, boorish, cheap, churlish, coarse, discourteous, disrespectful, ill-behaved, ill-bred, impertinent, impolite, insolent, loud, loud-mouthed, loutish, raunchy, raw, rough, roughneck, rude, tacky, uncivil, uncouth, ungracious, unmannerly, unrefined, vulgar
    Antonyms: behaved, mannered, mannerly, polite

ارجاع به لغت ill-mannered

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ill-mannered» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ill-mannered

لغات نزدیک ill-mannered

پیشنهاد بهبود معانی