امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Illogical

ɪˈlɑːdʒɪkl ɪˈlɒdʒɪkl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

adjective
غیرمنطقی، ناحسابی، زور

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- His reasoning was illogical.
- استدلال او غیرمنطقی بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد illogical

  1. adjective not making sense
    Synonyms: absurd, casuistic, cockeyed, fallacious, false, fatuous, faulty, groundless, hollow, implausible, inconclusive, incongruous, inconsequent, inconsistent, incorrect, invalid, irrational, irrelevant, mad, meaningless, not following, nutty, off the wall, preposterous, screwy, self-contradictory, senseless, sophistic, sophistical, specious, spurious, unconnected, unproved, unreasonable, unscientific, unsound, unsubstantial, untenable, wacky, without basis, without foundation
    Antonyms: correct, logical, meaningful, rational, reasonable, right, sensible

ارجاع به لغت illogical

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «illogical» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/illogical

لغات نزدیک illogical

پیشنهاد بهبود معانی