امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Imminency

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

( imminence ) نزدیکی، مشرف بودن، وقوع خطر نزدیک

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد imminency

  1. noun The state of being imminent and liable to happen soon
    Synonyms: imminence, imminentness, impendence, impendency, forthcomingness

ارجاع به لغت imminency

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «imminency» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/imminency

لغات نزدیک imminency

پیشنهاد بهبود معانی