امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Impolite

ˌɪmpəˈlaɪt ˌɪmpəˈlaɪt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective B2
بی‌تربیت، خشن، زمخت، خام، بی‌ادب، غیرمتمدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- to be impolite toward someone
- نسبت به کسی بی‌ادبی کردن
- an impolite and good-for-nothing boy
- ... پسر بی‌ادب و بی‌هنری
- his impolite behavior
- رفتار بی‌ادبانه‌ی او
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد impolite

  1. adjective having bad manners
    Synonyms: bad-mannered, boorish, churlish, crude, discourteous, disgracious, disrespectful, ill-bred, ill-mannered, indecorous, indelicate, insolent, irritable, loutish, moody, oafish, rough, rude, sullen, uncivil, ungracious, unmannered, unmannerly, unrefined
    Antonyms: courteous, mannerly, polite

ارجاع به لغت impolite

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «impolite» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/impolite

لغات نزدیک impolite

پیشنهاد بهبود معانی