امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Impregnated

آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم‌شخص مفرد:

    impregnates
  • وجه وصفی حال:

    impregnating

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective
حامله‌‌شده، باردارشده، حامله، باردار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- Some impregnated women went to the pool.
- چند زن باردار به استخر رفتند.
- the impregnated woman
- زن حامله‌شده
adjective
آغشته‌شده، اشباع‌شده
- The importance of studying the efficiency of adsorbing methyl iodide by the impregnated carbon is emphasized.
- بر اهمیت مطالعه‌ی کارایی جذب متیل یدید توسط کربن آغشته‌شده تأکید شده است.
- the impregnated filter paper
- کاغذ صافیِ آغشته‌شده
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد impregnated

  1. adjective full
    Synonyms: saturated, permeated
  2. adjective pregnant
    Synonyms: bred, with child

ارجاع به لغت impregnated

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «impregnated» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/impregnated

لغات نزدیک impregnated

پیشنهاد بهبود معانی