امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Impudently

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb
گستاخانه، بی‌شرمانه، با پررویی، به‌طور غیرمقتضی، خوارانگارانه
- Talking impudently against the enemy is not the solution.
- سخن گفتن به‌طور گستاخانه علیه دشمن، چاره‌ساز نیست.
- The girl slowly lifted her head and looked at him rather impudently.
- دختر به‌آهستگی سرش را بلند کرد و با پررویی به او نگریست.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد impudently

  1. adverb saucily
    Synonyms: brashly, insolently, presumptuously, rudely, impertinently, pertly

ارجاع به لغت impudently

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «impudently» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/impudently

لغات نزدیک impudently

پیشنهاد بهبود معانی