معنی in the red به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

idiom

بدهکار، مقروض، متضرر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- The business is in the red as they expanded too quickly and their overheads are too high.

- کسب و کار آن‌ها درحال ضرر کردن است؛ زیرا آن‌ها بیش از حد سریع گسترش یافتند و مخارج آن‌ها بسیار زیاد است.

- My bank account is $100 in the red.

- حساب بانکی من 100 دلار بدهی دارد.

- I have so many outstanding parking tickets that I'll be in the red if I pay them all off at once!

- من تعداد زیادی بلیط پارکینگ پرداخت نشده دارم که اگر همه‌ی آن‌ها را یکجا تسویه کنم بدهکار می‌شوم!

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد in the red

idiom The business is not making any profit and so is losing money.

ارجاع به لغت in the red

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «in the red» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/in-the-red

لغات نزدیک in the red

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

خاد خارج ازوصف خانه جنبا خانه شطرنج خاورسوی خاکروبه گردآوری کردن خاکسترگر خاکشیر مرتع ختام ختم گزاردن خدمت دوسره خراب نکردنی خرابی تدریجی خراشاندن با آلت زبر خراشاندن پوست خراشنده کردن خراشگذاری خراشیدگی بر پوست درخت خرامشگاه خرخنده کردن خرده زارع خز سمور آبی خزانگر خزدست خزه مردابی خسباندن خسپاندن تخم خسپانگر خشک افتادن خشک انداختن خصوصی کردن خط ترازنما درنمودار خط دو راهی خطاگونه خطگذار