معنی in trust به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ɪn trʌst ɪn trʌst

معنی و نمونه‌جمله‌ها

phrase

به امانت‌ گذاشتن، سپردن (به کسی دیگر)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- They decided to keep the artwork in trust to preserve its value.

- آن‌ها تصمیم گرفتند که اثر هنری را برای حفظ ارزش آن به امانت بگذارند.

- She felt secure knowing her savings were held in trust by a reputable bank.

- او با دانستن اینکه پس‌اندازش را به یک بانک معتبر سپرده است، احساس امنیت می‌کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت in trust

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «in trust» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/in-trust

لغات نزدیک in trust

- in trouble
- in true
- in trust
- in truth
- in turn

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

خاد خارج ازوصف خانه جنبا خانه شطرنج خاورسوی خاکروبه گردآوری کردن خاکسترگر خاکشیر مرتع ختام ختم گزاردن خدمت دوسره خراب نکردنی خرابی تدریجی خراشاندن با آلت زبر خراشاندن پوست خراشنده کردن خراشگذاری خراشیدگی بر پوست درخت خرامشگاه خرخنده کردن خرده زارع خز سمور آبی خزانگر خزدست خزه مردابی خسباندن خسپاندن تخم خسپانگر خشک افتادن خشک انداختن خصوصی کردن خط ترازنما درنمودار خط دو راهی خطاگونه خطگذار