معنی inauspicious به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˌɪnɑːˈspɪʃəs ˌɪnɔːˈspɪʃəs

آخرین به‌روزرسانی: ۱۲ آذر ۱۴۰۲

صفت تفضیلی:
more inauspicious
صفت عالی:
most inauspicious

معنی

adjective

نحس، شوم، ناخجسته، نامبارک، نامیمون

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد inauspicious

adjective ominous, unpromising

Synonyms: bad, baleful, baneful, black, dire, discouraging, evil, fateful, foreboding, ill-boding, ill-omened, impending, inopportune, sinister, threatening, unfavorable, unfortunate, unlucky, unpromising, unpropitious, untimely, untoward

Antonyms: auspicious, favorable, fortunate, lucky, promising

ارجاع به لغت inauspicious

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «inauspicious» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/inauspicious

لغات نزدیک inauspicious

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی