معنی incompletely به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˌɪnkəmˈpliːtli ˌɪnkəmˈpliːtli

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb

به‌طور ناقص، به‌طور ناتمام

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- Many personnel were either incompletely trained or untrained for wartime missions.

- تعداد زیادی از پرسنل برای مأموریت‌های زمان جنگ یا به‌طور ناقص آموزش دیده بودند یا اصلاً آموزش ندیده بودند.

- The chemical properties of coal are still incompletely understood.

- خواص شیمیایی زغال‌سنگ هنوز به‌طور کامل شناخته نشده است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد incompletely

adverb imperfectly

Synonyms: not entirely, not completely, faultily, inadequately

ارجاع به لغت incompletely

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «incompletely» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/incompletely

لغات نزدیک incompletely

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی