امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Incorporeal

ˌɪnkɔːrˈpɔːriəl ˌɪnkɔːˈpɔːriəl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

adjective
غیرمادی، بی‌جسم، مجرد، معنوی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- Music is incorporeal.
- موسیقی مقوله‌ای غیرمادی است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد incorporeal

  1. adjective insubstantial
    Synonyms: spiritual, bodiless, ethereal, immaterial
  2. adjective divine
    Synonyms: celestial, angelic, deistic, eternal

ارجاع به لغت incorporeal

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «incorporeal» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/incorporeal

لغات نزدیک incorporeal

پیشنهاد بهبود معانی