امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Inculpable

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
متهم‌شدنی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد inculpable

  1. adjective Free of guilt; not subject to blame
    Synonyms: blameless, clean, clear, exemplary, irreproachable, unarraignable, innocent, unimpeachable

ارجاع به لغت inculpable

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «inculpable» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/inculpable

لغات نزدیک inculpable

پیشنهاد بهبود معانی