امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Indebtedness

American: ɪnˈdetədnəs British: ɪnˈdetədnəs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun
وامداری، قرضداری، بدهکاری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- The company's heavy indebtedness is a cause for concern.
- بدهکاری سنگین شرکت موجب نگرانی است.
noun
(مجازی) سپاسمندی، منت
- I am always mindful of my indebtedness to my country.
- من همیشه به یاد دین خود نسبت به میهن خویش هستم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد indebtedness

  1. noun deficit
    Synonyms: responsibility, obligation, debit, debt, liability

ارجاع به لغت indebtedness

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «indebtedness» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/indebtedness

لغات نزدیک indebtedness

پیشنهاد بهبود معانی